سفر در روز پدر
امسال روز پدر تصمیم گرفتیم بابایی رو ببریم مسافرت تا حسابی به باباجون خوش بگذره سه شنبه صبح زود با بیدار باش همسری بیدار شدیم و حرکت به سمت دشت لار رفتیم . توی راه با این حال که کوروش صبح زود بیدار شده بود ولی چهارچشمی جاده رو نگاه میکرد و همه حواسش به ماشین ها بود و چون عاشق تونلهای جاده شماله. با ورود به هر تونل میگفت شب شد ... روز شد. .... ...
نویسنده :
آزاده
10:58